جدول جو
جدول جو

معنی دره نک - جستجوی لغت در جدول جو

دره نک
(دَ رِ نَ)
دهی است از دهستان میداود (سرگچ) بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز. واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری باغ ملک و 18 هزارگزی جنوب خاوری راه اتومبیل رو باغ ملک به ایذه، با 100 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. این ده معدن گچ دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قره نی
تصویر قره نی
کلارینت، ساز بادی سیاه رنگ و بلندی از جنس چوب آبنوس یا شمشاد با کلیدهای متعدد و دهانۀ شیپوری شکل
فرهنگ فارسی عمید
(دَرْ رَ)
دهی است جزء دهستان منجوان بخش خدا آفرین شهرستان تبریز. واقع در 12هزارگزی جنوب خداآفرین و 22هزارگزی راه شوسه اهر - کلیبر. آب آن از رود خانه محلی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان بهمئی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 30هزارگزی جنوب باختری صیدان مرکز دهستان، با 100 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است ساکنین آن از طایفۀ بهمئی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ تَ)
دهی است از دهستان کاغذ بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 18هزارگزی شمال باختری دورود و کنارراه مالرو میراحمدی به لبیان بالا. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ پَ)
دهی است از دهستان مصعبی بخش حومه شهرستان فردوس. واقع در 23هزارگزی خاور فردوس و سرراه مالرو عمومی مصعبی به فردوس. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ بَ)
بندی که جلو و پیش دره ای بندند تا آبهای طغیانی در آن گردآید و بوقت حاجت بگشایند. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ بَ)
ده کوچکی است از بخش ماهان شهرستان کرمان. واقع در 16 هزارگزی خاور ماهان و 14هزارگزی راه شوسۀ کرمان بم. مزرعۀ مهدی آبادجزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ کُ)
دهی است کوچک از دهستان بهمئی سردسیر بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 6 هزارگزی جنوب خاوری قلعه اعلا مرکز دهستان و 22هزارگزی خاورراه شوسۀ هفتگل. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ گَ)
دره جزء ولایتی است در خراسان در شمال کوههای هزارمسجد در قسمتی مجاور سرحد ایران و روس، دارای 19 قریه، مرکز محمدآباد در 1365 متر ارتفاع کنار رود درونگو واقع شده و تولد نادرشاه نزدیک این قریه بوده. (یادداشت مرحوم دهخدا). نام یکی از شهرستان های استان نهم که نام قدیم آن معروف به محمدآباد است. این شهرستان تا سال 1328 هجری شمسی یکی از بخشهای تابعۀ شهرستان قوچان بوده بواسطۀ موقعیت و اهمیتی که دارد تبدیل به شهرستان گردیده است. حدود شهرستان دره گز عبارت است از: شمال به مرز ایران و شوروی - خاور به بخش سرخس از شهرستان مشهد - جنوب باختری شهرستان قوچان. آب و هوا، چون قسمت عمده شهرستان دره گز در داخل کوه هزارمسجد واقع است هوای آن سردسیر بخش حومه و قسمتی از آبادی ها که در جلگه واقعند هوای آنها نسبهً گرمسیر است. ارتفاعات: دو رشته ارتفاعات که از طرف خاور امتداد داشته در هرمحلی به اسامی مخصوص نامیده میشود. قلۀ اصلی آن هزارمسجد و از شعب آن زرین کوه است. گردنۀ معروف اﷲاکبر در این کوه واقع است و راه شوسۀ عمومی قوچان - دره گز از این گردنه عبور می نماید که در قسمت جنوبی 44 پیچ دارد و دو رشته رود خانه دائمی که از کوههای هزارمسجد جاری است که عبارتند از: رود خانه زنگالو که سرچشمۀ اصلی آن از کوه هزارمسجد و جریان آن از شمال باختری به طرف جنوب خاوری است. این رودخانه قسمتی از خاک شوروی را مشروب کرده و مجدداً داخل خاک ایران شده کلیۀ قرائی که در مسیر آن قرار دارند مشروب می نماید. رود خانه درونگر که از کوههای امامقلی و شمخال سرچشمه می گیرد قسمت عمده دهستان درونگر را مشروب میسازد بواسطۀ اهمیتی که این رودخانه دارد اسم دهستان بنام این رودخانه معروف شده است. روی هم رفته منطقۀ دره گز بواسطۀ ریزش باران و برف زیاد دارای رودخانه های محلی زیاد است که فقط در بهار آب دارند.
سازمان اداری: شهرستان دره گز از پنج بخش به نام حومه، نوخندان، چاپشلو، لطف آباد کلات تشکیل شده است و جز بخش چاپشلو چهار بخش دیگر در امتداد مرز ایران و شوروی واقعند جمع قرای آن 200 و مجموع نفوس شهرستان در حدود 58790 تن است راه شوسۀ آن تا لطف آباد امتداد دارد و اخیراً به نوخندان و درونگر نیز راهی احداث شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
بخش حومه شهرستان، از یک دهستان به نام دهستان مرکزی تشکیل شده و دارای 17 آبادی بزرگ و کوچک میباشد که مجموع نفوس آن در حدود 3871 تن است. آب مزروعی کلیۀ قراء از 22 رشته قنات و رود خانه درونگر تأمین میشود به اغلب قرای بخش اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ کَ)
دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز. واقع در 14هزارگزی جنوب خاوری دهدز، با 155 تن سکنه. آب آن ازچاه و قنات و راه آن مالرو است. اهالی آن در تابستان به ییلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ زَ)
دهی است از دهستان طیبی گرمسیر بخش کهگیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 6هزارگزی جنوب باختری لنده مرکز دهستان و 70 هزارگزی شمال راه شوسۀ بهبهان به آغاجاری، با 130 تن سکنه. آب آن از چشمه و رودخانه و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفه طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ رَ)
دهی است از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان. واقع در 35هزارگزی خاور رفسنجان و 22 هزارگزی شمال راه شوسۀ رفسنجان به کرمان، با 150 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ دِ)
دهی است از دهستان ایتوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در 21هزارگزی شمال نورآباد و 11هزارگزی خاورراه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه. آب آن از سراب بادآور و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ دَ)
دهی است از دهستان ززوماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 72هزارگزی جنوب باختری الیگودرز و 31هزارگزی خاور راه شوسۀ ازنا - بالا رود، با 165 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ دَ زَ)
ده کوچکی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت. واقع در 44هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 6هزارگزی خاور راه مالرو ساردوئیه به جیرفت. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 74هزارگزی جنوب خاوری الیگودرز و کنار راه مالرو پرچل به ایلرود، با 212 تن سکنه. آب آن از قنات و چاه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ مَ حَ)
دهی است از دهستان نفت سفید بخش هفتگل شهرستان اهواز. واقع در 25هزارگزی شال باختری هفتگل و یکهزارگزی باختر راه شوسۀ هفتگل به نفت سفید، با 250 تن سکنه. آب آن از لولۀ شرکت نفت وراه آن شوسه است. چاه نفت دارد و ساکنین آن از طایفۀ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است جزءدهستان زنجانرود بخش مرکزی شهرستان زنجان. واقع در 33هزارگزی زنجان و 4 هزارگزی راه آهن تبریز، با 146 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است و از نیک پی اتومبیل میرود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ چَ)
دهی جزءدهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران واقع در 16 هزارگزی شمال باختر ورامین سر راه شوسۀ ورامین به تهران. موقع جغرافیایی آن جلگه و سردسیر است. سکنۀ آن 138 تن. آب آن از قنات و در بهار از رود خانه خررود. محصول آن غلات و بنشن. شغل اهالی زراعت است. راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ)
دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 7هزارگزی شمال خاوری قلعۀ کلات مرکز دهستان و 48هزارگزی شمال راه شوسۀ بهبهان به آرو. با 150 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفۀدشمن زیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ)
ده کوچکی است از دهستان بهمئی سردسیربخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 11هزارگزی جنوب باختری قلعۀ اعلا مرکز دهستان و 36هزارگزی خاور راه شوسۀ رامهرمز. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ بُ نَ)
دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 11هزارگزی جنوب باختری لنده مرکز دهستان و66 هزارگزی شمال راه شوسۀ باغ ملک، با 100 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفۀ طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ)
ده کوچکی است از دهستان بهمئی گرمسیر بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 38هزارگزی شمال باختری لک لک مرکز دهستان و 48 هزارگزی خاور راه شوسۀ سلطان آباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ نَ / نِ)
از سازهائی است که نواختن آن به وسیلۀ زبانه ای صورت میگیرد، مثل نی انبان و سورنای و دونای، و در سازهای اروپایی مثل ساکسوفون و چنگ چینی. رجوع به ساز شود
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ هََ)
ده کوچکی است از بخش نیکشهر شهرستان چاه بهار. واقع در 27هزارگزی باختر نیکشهر و کنار راه مالرو نیکشهر به بنت. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ هََ)
ده کوچکی است از دهستان نوق شهرستان رفسنجان. واقع در 45هزارگزی شمال باختری رفسنجان به بافق. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ وَ)
دهی است از دهستان طرهان بخش طرهان شهرستان خرم آباد. واقع در 42هزارگزی شمال باختری کوهدشت و 42هزارگزی شمال باختری راه فرعی خرم آباد به کوهدشت، با 300 تن سکنه. آب آن از چشمه ها و راه آن اتومبیل رو است. ساکنین آن از طایفۀ کاکاوند و چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ وِ)
ده کوچکی است از دهستان ایوه بخش ایذۀ شهرستان اهواز. واقع در 58هزارگزی باختر ایذه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ نَ صَ)
دهی است از دهستان کرگاه بخش ویسیان شهرستان خرم آباد. واقع در 27هزارگزی جنوب خاوری ماسور و 27هزارگزی جنوب خاوری راه شوسۀ خرم آباد به اندیمشک، با 500 تن سکنه. آب آن از چشمه ها و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفۀ بهاروند و بابائی میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ دُ)
دهی است از دهستان جنب رودبار بخش رامسر شهرستان شهسوار. واقع در 40هزارگزی جنوب باختری رامسر و9هزارگزی رودبار. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
گره دار گره مند: چون رشته جان شو از گره پاک چون رشته تب مشو گره ناک. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
قرنی ترکی سیانای از سازها نی سیاه، نی بزرگ نوازندگی است که از چوب و فلز ساخته می شود و رنگش سیاه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درد ناک
تصویر درد ناک
درد آلود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره نی
تصویر قره نی
((قَ رَ. نِ))
نی بزرگ که از چوب و فلز ساخته می شود
فرهنگ فارسی معین